طشت رسوایی وزارت اطلاعات از بام بر زمین افتاد
در اواخر بهار سال 1387 ، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی که از زیر مجموعه های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی می باشد، کتابی تحت عنوان : "چریک های فدایی خلق از نخستین کنش ها تا بهمن 1357" منتشر کرد. مطالعه کتاب مزبور نشان می دهد که این کتاب در راستای یکسری اهداف کاملأ مخرب و با نیت خشکاندن اندیشه پویای جوانان از طريق سوء تفسیر از مبارزات انقلابی و رادیکال دهه 50 به رشته تحرير در آمده است.
موسسه مزبور جهت لاپوشانی نقش وزارت اطلاعات رسوای جمهوری اسلامی و جلب نظر خوانندگان البته کتاب را به عنوان کار شخصی فردی به نام محمود نادری که نامی ناشناخته می باشد نشر داده است. نويسنده يا نويسندگان کتاب، با دست مایه قرار دادن گزارشات ساواک و ورق پاره های بدون امضاء و بدون سندیت بازجوئی ساواک شاهنشاهی عاری از مهر، از فرزندان فدایی خلق ایران ، اقدام به تاریخ سازی کرده اند.
موردی که وادارم کرد تا اين سطور را بنويسم نه نقد تاریخ سازی بغایت ارتجاعی و ناشی وار، جلادان که خود بسیار هم مهم می باشد ، بلکه پرداختن به برخورد افراد و جریان هایی است که خود را بنوعی متعلق به تاريخ جنبش فدایی میدانند. به خصوص که هر وقت به تاريخ سازمان چريکهای فدائی می انديشم چيزی در تار و پودم ، همانند نسیم بهاری و تازه گی رویش گیاهان به وجدم آورده است.
تاکنون دو برخورد اساسی * در رابطه با کتاب تنظیم شده توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی صورت گرفته است که اجمالأ نگاهی به این برخورد ها می اندازم . علمداران برخورد اول که اتفاقأ درست ( به گفته خودشان ) چند روز بعد از انتشار کتاب صورت گرفته ، دقیقأ در راستای جو سازی و تلقین این موضوع قرار دارد که مطالب نوشته شده از سوی وزارت اطلاعات درست بوده و تنها انتقادی که به نویسنده!!! کتاب وارد هست بازی ندادن ما** در این لجن پراکنی و تهمت به مبارزین دهه پنجاه می باشد. این همان پاسخ به در خواست (و شايد بهتر باشد بگويم دستور!) وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی می باشد که از طرف نويسنده کتاب رو به آن دسته از افرادی که بنوعی در آنزمان در ارتباط (با چریک های فدایی ) بودند ، قید شده است؛ یعنی حالا که ما پیشقدم شده و تاریخی جعلی برای چریک ها می سازیم و پوچ بودن تئوری مبارزه آنها و فعاليتشان را مدعی شده ايم ، شما هم باید خودتان همانند سالها و دهه های گذشته، این وظیفه را پی گیری کرده و در تداوم توهم پراکنی و ایجاد شکاف در بین آنهایی که هنوز بنوعی آن گرایش (فدایی) را دارند ، گام برداريد و از همه مهمتر، رفيق کبير حمید اشرف را تخطئه کرده و اراجيف ساخته شده از سوی ساواک و وزارت اطلاعات را در باره وی اشاعه دهيد.
و اما بر خورد دیگر، که کاملأ متفاوت با برخورد اول هست ، و من بیشتر روی این برخورد و تأثیر آن تکیه خواهم کرد، شيوه برخورد پرچم داران واقعی سنت انقلابی چريکهای فدائی می باشد. با انتشار اطلاعیه چریکهای فدائی خلق ایران تحت عنوان " در افشای تاریخ نویسی جلادان بر علیه چریکهای فدائی خلق " همگان شاهد دره عميقی بودند که بين اين دو ديدگاه وجود دارد . دره عميقی که مرز بين انقلاب و ضد انقلاب را روشن مینمايد. دراینجا از دو نوشته دیگر که نیز که تأثیر بسیار مثبتی داشتند نیز باید یاد نمود: مقاله "تاریخ نویسی مأموران جمهوری اسلامی و خوش رقصی فرخ نگهدار" از سیهلا دهماسی و دیگری و بویژه نامه سرگشاده مادر فاطمه سعیدی (مادر شایگان) با عنوان "برای فرزندان من اشک تمساح نریزید!" که به واقع از آن باید به عنوان مانیفست دفاع از مبارزین دهه پنجاه و تئوری مبارزه فرزندان خلق از بدو شروع تا هم اکنون و در تداوم راه تا پیروزی، یاد شود.
در چنين موقعيتی بود که چریکهای فدائی خلق اعلام جلسه افشاء گری بر عليه کتاب دشمن، از طریق پالتاک را نمودند. با یک التهاب دو گانه ( خوشحالی و نگرانی ) انتظار این جلسه را می کشیدم ، خوشحال از اینکه رفیق فریبرز سنجری از بازماندگان انگشت شمار آن دوران جاودان و به یاد ماندنی، سخنران آن شب هستند و هر سئوالی که داشته باشم می توانم براحتی مطرح و دانستنی های خودم را تکمیل و مادیت بخشم، و اما نگران از اینکه کسانی پیدا شوند و با به میان کشیدن موارد غیر ضروری و غیر لازم برای این جلسه، باعث اتلاف وقت و ريختن آب به آسیاب دشمن شوند.
اتاق 15 نوامبر چریکهای فدائی خلق، نیم ساعت قبل از اعلام زمان تعیین شده باز شد (احتمالأ برای تنظیم و آزمایش موارد تکنیکی). بر عکس انتظارم نسبت به استقبال از این جلسه (با توجه به جو سازی هائی که به آنها اشاره کردم)، تعداد کثیری که منتظر باز شدن اطاق بودند (همانند خودم) با دیدن اسم اطاق، داخل شده بودند. از همان شروع، اداره کننده جلسه مشخصأ نشان داد که تا چه اندازه در اداره اطاق مهارت و توانایی دارد که یک نمونه چشمگیر این امر، پخش ویدئو کلیب هایی بود که در طول برنامه نیز در زمانهای مناسب و بموقع نشان داده شد که حسن سلیقه و مهارت اداره کننده گان جلسه را نشان می داد.
در شروع برنامه ، بخشی از فيلم "رفيق مادر" که در باره زندگی و مبارزات مادر شایگان ساخته شده پخش گردید و پس از توضیح و یاد آوری مسئول جلسه نسبت به مراعات نظم و مقرارت جلسه، از رفیق سنجری دعوت شد تا به سخنرانی خود بپردازند. اما در این هنگام بعلت بوجود آمدن مشکل فنی صدای سخنران مرتب قطع و وصل شد. معلوم شد که عوامل وزارت اطلاعات که از افشای تاریخ سازی قلابیشان وحشت دارند به ایجاد اختلال در کامپیوتر رفیق سخن ران پرداخته و می کوشند از سخنرانی جلوگيری نمايند. با ابتکاراتی به هرحال جلسه موفق به شنیدن صدای سخنران شد ولی کوشش عوامل وزارت اطلاعات برای اخلال در اتاق در تمام طول جلسه ادامه یافت تا آنجا که سخنران مجبور شد در بخش آخر از طريق تلفن با شرکت کنندگان در اتاق صحبت کند. خلاقیت مسئول آن شب در اینجا نیز جالب بود که با پخش ویدئو کلیب های زیبا و همچنین پخش سرود با صدای رفیق حمید اشرف شور خاصی به شرکت کنندگان در جلسه داد.
در اینجا قبل از اینکه به صحبتهای سخنران اصلی جلسه بپردازم ، می خواهم مواردی را از آن شب بیان کنم ، اتفاق هایی (باهم شدن – یکی شدن) که باعث خشم – کین بیشتر حضار از عوامل مزدور ، جیره خوار و خود فروخته ،گشت، چرا که عوامل توده ای – اکثریتی با تکس زدن های وقیحانه خود از طرفی و اطلاعاتی های رژیم از طرف دیگر با فرستادن ویروس هایی با نشان و سمبل سیاهی و شمشیر های برهنه سعی کردند تا این جلسه را به تعطیلی بکشانند. اما، چه توهم خام و پوچی. اولاً بخاطر همین مورد، مسئول جلسه بموقع چندین بار همه را قرمز کرده و یک بار هم ناچار شد اطاق را بسته و بار دیگر باز نماید، ثانیاً، جلسه ای که قرار بود دو الی سه ساعت باشد تا شش ساعت ادامه داشت و این نه تنها ارائه بحث اصلی جلسه ، که شرکت فعال حاضرین (حدودأ 248 نفر) و تعداد زیادی که وقت گرفته (هر کدام ده دقیقه) را شامل می شد. در این میان مهم تر از هر چیز، یکپارچه گی و هم رائی شرکت کنندگان بر علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران در تحریف تاریخ سراسر قهرمانانه و پر افتخار چریکهای فدائی خلق و بر علیه کتابی که بايد به عنوان یکی دیگر از جنایات ساوامای رژیم اسلامی و تلاش اش در تطهير جنايات ساواک شاه به حساب آيد، بسیار چشمگیر بود.
رفیق سنجری ابتدا در توضیح کوتاهی با قدر دانی از حضور شرکت کنندگان، از وقفه ای که در ارائه بموقع بحث پیش آمد از تمامی پوزش و عذر خواهی کرده و به بحث خودشان پرداختند. ابتدا شمه ای از تاریخ انتشار، توزیع، عوامل دست اندر کار و اهداف کتاب منتشره را بیان کرده و تاکید نمود که سعی و تلاش تدوین کنندگان کتاب دشمن از نشر آن ، نا امید کردن جوانان از هر گونه کار مبارزاتی و تشکیلاتی می باشد و تأکید نمود که همین امر تا چه اندازه برای دستگاه امنیتی مورد توجه است. سخنران با هشداری به همه مبارزین در راستای افشای این حرکت رژیم اسلامی، توجه حضار را به این موضوع مهم جلب نمود. در ادامه رفیق، مطرح کرد که با علم به اینکه کسانی ممکن است به علت عدم امکان دسترسی به کتاب و یا به هر دلیلی دیگر آن را مطالعه نکرده اند، خلاصه ای از نکات برجسته کتاب را طرح نموده و پس از بررسی اجمالی، تاکید کرد که چطور نویسنده گان آن تلاش دارند ماهیت مبارزات آگاهانه و صادقانه چریکها با رژیم دیکتاتور شاه را وارونه جلوه دهند . سخنران سپس گفت که رژيم می کوشد با تحريف شکل کار انقلابی چريکها، آنها را به گانگستریسم منتسب کرده و طوری وانمود میکند که انگار کسب و کار چریکها مرگ بوده است تا به اين وسيله نگذارند تا نسل جوان واقعیت سلاح به دست گرفتن چریکها که دقیقاً در جهت آزادی و رهایی مردم از زیر سلطه امپریالیسم و رژیم شاه بود ، و حتی جان خود را در این راه گذاشتند، پی ببرند. حالا طنز تاریخ را شما ببینید که، کسانی که بساط دار و شکنجه را توی خیابانها راه می اندازند و هزاران جوان این مملکت را تاکنون سر به نیست کرده اند ، حالا مدعی می شوند که نه خود آنان بلکه چریکها کسب و کارشان مرگ بوده است . این حرف ها را کسانی می زنند که تمامی مردم شاهدند که در دوران حکومت آنها ، چندین نسل به نیستی کشیده شده است.
سخنران در بخش دیگری از صحبت خود با اشاره به یکسری اراجیف بافته شده توسط نویسندگان کتاب از جمله این تحریف آشکار که "در هنگامه انقلاب، زمانی که مردم برای بازرگان، نخست وزیر منتخب امام هورا می کشیدند، چریکها در تنهایی مطلق، در گوشه ای از زمین چمن دانشگاه تهران جمع شده بودند تا با سر دادن ، ایران را سراسر سیاهکل میکنیم ، سالگرد رستاخیز سیاهکل را گرامی بدارند و این گونه بی ارتباطی و بی ربطی خودشان را با ذات مردم ، نشان دهند."، توضیح داد که چگونه نويسندگان کتاب واقعيات تاریخی را تحریف نموده و استقبال وسیع توده ای از چریکهای فدائی در آن سالها را به تجمع عده ای در گوشه چمن دانشگاه تهران تبدیل کرده اند و تأکید کرد که خلاصه، این کتاب در هیچ زمینه ای نیست که چریکها را آماج حملات زهر آگین خود قرار نداده باشد و به واقع باید گفت و تاکید کرد که ما با یک حمله همه جانبه در گیر هستیم.
با ارائه پیش گفتاری کوتاه و مفید، رفیق سنجری مطرح کرد که کتاب دشمن را از زوایای بسیاری می شود بررسی و باز کرد که این نیاز به زمان بیشتری دارد و در وقت این برنامه بعلت کمی وقت نمی گنجد. در اینجا عمدتاً به موردی خواهد پرداخت که حجم بسیاری از کتاب را در بر گرفته و پایه و اساس یکی از تهمت ها به چریکها قرار دارد. او گفت که کتاب دشمن با استناد به دو نامه که ادعا می شود که بوسیله رفقای این تشکیلات نوشته شده اند ، هم به چریکها اتهام جاسوسی زده می شود و هم اتهام تصفیه مخالفین فکری !!! و مطرح ساخت که تلاش میکند تا در ادامه بحث بیهوده بودن این ادعا را نشان دهد. در ادامه معلوم شد که چطوری نامه های جعلی که بدست ساواک رژیم شاه ساخته شده ، اکنون و در این زمان به عنوان اسنادی جلوه داده می شوند که بر اساس آن می خواهند چهره پاک باخته ترین کمونیستهای ایران را مخدوش سازند. رفیق سنجری به تفصیل با بازگویی وقایع و رخدادهای دوران دهه پنجاه و با استناد به موارد عینی، مسائل را باز شکافی کرده و با مطرح کردن فاکت های کاملأ مادی، از پوچ بودن و اتهام زدن نویسنده گان کتاب ، پرده بر داشت. او با تاکید بر عملکرد بنیانگذاران سازمان و تعریف شرایط دهشتناک زیر بازجوئی و نامه سازی ساواک ، نشان داد که چگونه نویسنده گان کتاب دشمن، تلاش می کنند ساواک را از این همه جنایت تبرئه کرده و با استفاده از سندهای بدون امضاء و دروغ ساواک ، چریکهای فدائی را مورد اتهام قرار دهند.
در بخش دوم از برنامه به افرادی که برای ارائه بحث نوبت گرفته بودند، به هر کدام ده دقیقه فرصت صحبت داده شد تا سئوال یا بحث خود در این رابطه را طرح نمايند. یکی از ویدئو کلیپ هائی که در این قسمت از جلسه پالتاکی نشان داد شد، قسمتی از ویدئو کلیب "صمد در قلب من است!" بود که با گرامی داشت یاد رفیق گرانقدر علی رضا نابدل پخش گردید.
در بخش پایانی جلسه شش ساعته ، رفیق فریبرز سنجری با تشکر و قدردانی از حوصله و حضور طولانی حضار در اطاق ، در رابطه با خواست مسئول جلسه مبنی بر جمع بندی و پیام ، اظهار داشت من فکر می کنم که این داستان تازه شروع شده و بحثی است که باید زوایای مختلف آن مورد بحث قرار بگیرد و به همين دليل هم الان زمان جمعبندی نيست. او تأکید کرد که این کتاب همان طور که گفتم واقعأ مشتی لجن است که به چهره آفتاب و حقیقت پرتاب شده است و ما در این فرصت کوتاه توانستیم زوایای خیلی کوچکی از آن را مورد بحث قرار دهیم.
بنابراين، رفيق سخنران به جای جمعبندی با اشاره به نامه رفيق مادر شايگان گفت: "من فکر می کنم بهترین پیام برای شما ، همان حرفهای رفیق مادر ، مادر همه رفقای فدائی ، مادر همه مبارزین باشد که به شما گفت: تا من زنده ام و می توانم شهادت بدهم ، هرگز نمی گذارم و اجازه نمی دهم خون فرزندان چریک فدائیم ، از جمله خون رفقا ارژنگ و ناصر در دست شما دشمنان مردم ، وسیله ای برای فریب ستم دیده گان و سیاه کردن روزگار آنان تبدیل شود ، یرای فرزندان من اشک تمساح نریزید ، شما همان کسانی هستید که کودکان معصوم و جگر گوشه های خانواده ها را با دادن کلید بهشت به دستشان فریفته و جان عزیزشان را با فرستادن آنها به میادین مین می گرفتید . بنظرمن مادر شایگان،این رفیق عزیز بهترین پیام ممکن را به دشمن داده است" و سپس خطاب به مزدوران وزارت اطلاعات گفت: شما ها بدنام تر و رسوا تر از آن هستید که بتوانید با چنین تشبثاتی در عشق مردم به انقلابیون ، در عشق مردم به مبارزین ، در عشق مردم به فدائیان، کوچکترین خللی ایجاد بکنید .
دهه پنجاه یکی از پر شور ترین ، یکی از زیباترین مبارزات مردم ما بوده و دستاوردهای بزرگی داشته که غیر قابل انکار است و شما هایی که هزاران تن از جوانان این مملکت را در میدانهای جنگ به کشتن دادید ، شما هایی که میلیون ها جوان این مملکت را به مواد مخدر آلوده کردید ، شما هایی که نیمی از جمعیت این کشور را اسیر حجاب اجباری اسلامی تان کردید و زنان را در زیر چادر از حق آزادی پوشش شان محروم کرديد ، شما نمیتوانید دم از آزادی و دموکراسی بزنید و تازه مزخرف تر از آن ، صحبت از این بکنید که چریکهای فدائی خلق نسلی را به باد دادند. شما خودتان بر باد دهنده همه نسلهای این مملکت در این سی سال بودید و جنایاتتان را به هیچ وجه ، هیچ ایرانی شرافتمندی نه فراموش می کند و نه فراموش خواهد کرد و نه در آینده فراموش خواهد شد. پاسخ واقعی مردم ما به شما ، همان پاسخی است که جوانان ما ، مردم ما در کوچه و خیابان هر روز به شما میدهند و شما را مجبور کردند که برای نشان دادن قدرت خودتان ، جوانان را آفتابه به گردن در خیابانها گردانده و شلاق بزنید .پاسخ جوانان ما به شما جنايتکاران چنين است:"ما زن و مرد جنگيم ،به جنگ تا بجنگيم".
و پایان بخش جلسه « سرود همبستگی جهانی کارگران » بود.
به اين ترتيب یکبار دیگر طشت رسوایی سربازان گمنام امام زمان ، جیره خواران و مزدوران رژیم اسلامی به صدا در آمد ، آنچنان صدایی که داروغه های شب زنده دار و عربده کش ، از خواب مستانه پیروزی با حالتی آشفته و زار، پریدند و صورتکان خود را به ویروس های مزین به سیاهی و شمشیر های برهنه و عریان ، در آوردند ، و چه مأیوسانه خود را به در و دیوار کوباندند!!!
اما لاله های سرخ به رویش ذاتی خود ، رو به تکامل و سر افرازانه به ادامه راه و به آینده ای نوین لبخند شادی زدند.
20/11/2008
زیر نویس ها :
* : البته برخورد های دیگری هم بود که کتاب دشمن را محکوم کرده ولی شرمگینانه از اشتباهاتی !!! سخن به ميان آوردند!
**: از این طیف مشخصأ می توان به فرخ نگهدار (در باره کتاب « چریک های فدایی خلق» مهر ماه 1387 لندن)
جلال توکلیان (دانه و جوانه ، فدائیان خلق: از آرمانخواهی تا پول پوتیسم)
بیانیه مشترک دو سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و فدائیان خلق ایران (اکثریت) پیرامون کتاب " چریک های فدایی خلق"
موسسه مزبور جهت لاپوشانی نقش وزارت اطلاعات رسوای جمهوری اسلامی و جلب نظر خوانندگان البته کتاب را به عنوان کار شخصی فردی به نام محمود نادری که نامی ناشناخته می باشد نشر داده است. نويسنده يا نويسندگان کتاب، با دست مایه قرار دادن گزارشات ساواک و ورق پاره های بدون امضاء و بدون سندیت بازجوئی ساواک شاهنشاهی عاری از مهر، از فرزندان فدایی خلق ایران ، اقدام به تاریخ سازی کرده اند.
موردی که وادارم کرد تا اين سطور را بنويسم نه نقد تاریخ سازی بغایت ارتجاعی و ناشی وار، جلادان که خود بسیار هم مهم می باشد ، بلکه پرداختن به برخورد افراد و جریان هایی است که خود را بنوعی متعلق به تاريخ جنبش فدایی میدانند. به خصوص که هر وقت به تاريخ سازمان چريکهای فدائی می انديشم چيزی در تار و پودم ، همانند نسیم بهاری و تازه گی رویش گیاهان به وجدم آورده است.
تاکنون دو برخورد اساسی * در رابطه با کتاب تنظیم شده توسط مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی صورت گرفته است که اجمالأ نگاهی به این برخورد ها می اندازم . علمداران برخورد اول که اتفاقأ درست ( به گفته خودشان ) چند روز بعد از انتشار کتاب صورت گرفته ، دقیقأ در راستای جو سازی و تلقین این موضوع قرار دارد که مطالب نوشته شده از سوی وزارت اطلاعات درست بوده و تنها انتقادی که به نویسنده!!! کتاب وارد هست بازی ندادن ما** در این لجن پراکنی و تهمت به مبارزین دهه پنجاه می باشد. این همان پاسخ به در خواست (و شايد بهتر باشد بگويم دستور!) وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی می باشد که از طرف نويسنده کتاب رو به آن دسته از افرادی که بنوعی در آنزمان در ارتباط (با چریک های فدایی ) بودند ، قید شده است؛ یعنی حالا که ما پیشقدم شده و تاریخی جعلی برای چریک ها می سازیم و پوچ بودن تئوری مبارزه آنها و فعاليتشان را مدعی شده ايم ، شما هم باید خودتان همانند سالها و دهه های گذشته، این وظیفه را پی گیری کرده و در تداوم توهم پراکنی و ایجاد شکاف در بین آنهایی که هنوز بنوعی آن گرایش (فدایی) را دارند ، گام برداريد و از همه مهمتر، رفيق کبير حمید اشرف را تخطئه کرده و اراجيف ساخته شده از سوی ساواک و وزارت اطلاعات را در باره وی اشاعه دهيد.
و اما بر خورد دیگر، که کاملأ متفاوت با برخورد اول هست ، و من بیشتر روی این برخورد و تأثیر آن تکیه خواهم کرد، شيوه برخورد پرچم داران واقعی سنت انقلابی چريکهای فدائی می باشد. با انتشار اطلاعیه چریکهای فدائی خلق ایران تحت عنوان " در افشای تاریخ نویسی جلادان بر علیه چریکهای فدائی خلق " همگان شاهد دره عميقی بودند که بين اين دو ديدگاه وجود دارد . دره عميقی که مرز بين انقلاب و ضد انقلاب را روشن مینمايد. دراینجا از دو نوشته دیگر که نیز که تأثیر بسیار مثبتی داشتند نیز باید یاد نمود: مقاله "تاریخ نویسی مأموران جمهوری اسلامی و خوش رقصی فرخ نگهدار" از سیهلا دهماسی و دیگری و بویژه نامه سرگشاده مادر فاطمه سعیدی (مادر شایگان) با عنوان "برای فرزندان من اشک تمساح نریزید!" که به واقع از آن باید به عنوان مانیفست دفاع از مبارزین دهه پنجاه و تئوری مبارزه فرزندان خلق از بدو شروع تا هم اکنون و در تداوم راه تا پیروزی، یاد شود.
در چنين موقعيتی بود که چریکهای فدائی خلق اعلام جلسه افشاء گری بر عليه کتاب دشمن، از طریق پالتاک را نمودند. با یک التهاب دو گانه ( خوشحالی و نگرانی ) انتظار این جلسه را می کشیدم ، خوشحال از اینکه رفیق فریبرز سنجری از بازماندگان انگشت شمار آن دوران جاودان و به یاد ماندنی، سخنران آن شب هستند و هر سئوالی که داشته باشم می توانم براحتی مطرح و دانستنی های خودم را تکمیل و مادیت بخشم، و اما نگران از اینکه کسانی پیدا شوند و با به میان کشیدن موارد غیر ضروری و غیر لازم برای این جلسه، باعث اتلاف وقت و ريختن آب به آسیاب دشمن شوند.
اتاق 15 نوامبر چریکهای فدائی خلق، نیم ساعت قبل از اعلام زمان تعیین شده باز شد (احتمالأ برای تنظیم و آزمایش موارد تکنیکی). بر عکس انتظارم نسبت به استقبال از این جلسه (با توجه به جو سازی هائی که به آنها اشاره کردم)، تعداد کثیری که منتظر باز شدن اطاق بودند (همانند خودم) با دیدن اسم اطاق، داخل شده بودند. از همان شروع، اداره کننده جلسه مشخصأ نشان داد که تا چه اندازه در اداره اطاق مهارت و توانایی دارد که یک نمونه چشمگیر این امر، پخش ویدئو کلیب هایی بود که در طول برنامه نیز در زمانهای مناسب و بموقع نشان داده شد که حسن سلیقه و مهارت اداره کننده گان جلسه را نشان می داد.
در شروع برنامه ، بخشی از فيلم "رفيق مادر" که در باره زندگی و مبارزات مادر شایگان ساخته شده پخش گردید و پس از توضیح و یاد آوری مسئول جلسه نسبت به مراعات نظم و مقرارت جلسه، از رفیق سنجری دعوت شد تا به سخنرانی خود بپردازند. اما در این هنگام بعلت بوجود آمدن مشکل فنی صدای سخنران مرتب قطع و وصل شد. معلوم شد که عوامل وزارت اطلاعات که از افشای تاریخ سازی قلابیشان وحشت دارند به ایجاد اختلال در کامپیوتر رفیق سخن ران پرداخته و می کوشند از سخنرانی جلوگيری نمايند. با ابتکاراتی به هرحال جلسه موفق به شنیدن صدای سخنران شد ولی کوشش عوامل وزارت اطلاعات برای اخلال در اتاق در تمام طول جلسه ادامه یافت تا آنجا که سخنران مجبور شد در بخش آخر از طريق تلفن با شرکت کنندگان در اتاق صحبت کند. خلاقیت مسئول آن شب در اینجا نیز جالب بود که با پخش ویدئو کلیب های زیبا و همچنین پخش سرود با صدای رفیق حمید اشرف شور خاصی به شرکت کنندگان در جلسه داد.
در اینجا قبل از اینکه به صحبتهای سخنران اصلی جلسه بپردازم ، می خواهم مواردی را از آن شب بیان کنم ، اتفاق هایی (باهم شدن – یکی شدن) که باعث خشم – کین بیشتر حضار از عوامل مزدور ، جیره خوار و خود فروخته ،گشت، چرا که عوامل توده ای – اکثریتی با تکس زدن های وقیحانه خود از طرفی و اطلاعاتی های رژیم از طرف دیگر با فرستادن ویروس هایی با نشان و سمبل سیاهی و شمشیر های برهنه سعی کردند تا این جلسه را به تعطیلی بکشانند. اما، چه توهم خام و پوچی. اولاً بخاطر همین مورد، مسئول جلسه بموقع چندین بار همه را قرمز کرده و یک بار هم ناچار شد اطاق را بسته و بار دیگر باز نماید، ثانیاً، جلسه ای که قرار بود دو الی سه ساعت باشد تا شش ساعت ادامه داشت و این نه تنها ارائه بحث اصلی جلسه ، که شرکت فعال حاضرین (حدودأ 248 نفر) و تعداد زیادی که وقت گرفته (هر کدام ده دقیقه) را شامل می شد. در این میان مهم تر از هر چیز، یکپارچه گی و هم رائی شرکت کنندگان بر علیه رژیم جمهوری اسلامی ایران در تحریف تاریخ سراسر قهرمانانه و پر افتخار چریکهای فدائی خلق و بر علیه کتابی که بايد به عنوان یکی دیگر از جنایات ساوامای رژیم اسلامی و تلاش اش در تطهير جنايات ساواک شاه به حساب آيد، بسیار چشمگیر بود.
رفیق سنجری ابتدا در توضیح کوتاهی با قدر دانی از حضور شرکت کنندگان، از وقفه ای که در ارائه بموقع بحث پیش آمد از تمامی پوزش و عذر خواهی کرده و به بحث خودشان پرداختند. ابتدا شمه ای از تاریخ انتشار، توزیع، عوامل دست اندر کار و اهداف کتاب منتشره را بیان کرده و تاکید نمود که سعی و تلاش تدوین کنندگان کتاب دشمن از نشر آن ، نا امید کردن جوانان از هر گونه کار مبارزاتی و تشکیلاتی می باشد و تأکید نمود که همین امر تا چه اندازه برای دستگاه امنیتی مورد توجه است. سخنران با هشداری به همه مبارزین در راستای افشای این حرکت رژیم اسلامی، توجه حضار را به این موضوع مهم جلب نمود. در ادامه رفیق، مطرح کرد که با علم به اینکه کسانی ممکن است به علت عدم امکان دسترسی به کتاب و یا به هر دلیلی دیگر آن را مطالعه نکرده اند، خلاصه ای از نکات برجسته کتاب را طرح نموده و پس از بررسی اجمالی، تاکید کرد که چطور نویسنده گان آن تلاش دارند ماهیت مبارزات آگاهانه و صادقانه چریکها با رژیم دیکتاتور شاه را وارونه جلوه دهند . سخنران سپس گفت که رژيم می کوشد با تحريف شکل کار انقلابی چريکها، آنها را به گانگستریسم منتسب کرده و طوری وانمود میکند که انگار کسب و کار چریکها مرگ بوده است تا به اين وسيله نگذارند تا نسل جوان واقعیت سلاح به دست گرفتن چریکها که دقیقاً در جهت آزادی و رهایی مردم از زیر سلطه امپریالیسم و رژیم شاه بود ، و حتی جان خود را در این راه گذاشتند، پی ببرند. حالا طنز تاریخ را شما ببینید که، کسانی که بساط دار و شکنجه را توی خیابانها راه می اندازند و هزاران جوان این مملکت را تاکنون سر به نیست کرده اند ، حالا مدعی می شوند که نه خود آنان بلکه چریکها کسب و کارشان مرگ بوده است . این حرف ها را کسانی می زنند که تمامی مردم شاهدند که در دوران حکومت آنها ، چندین نسل به نیستی کشیده شده است.
سخنران در بخش دیگری از صحبت خود با اشاره به یکسری اراجیف بافته شده توسط نویسندگان کتاب از جمله این تحریف آشکار که "در هنگامه انقلاب، زمانی که مردم برای بازرگان، نخست وزیر منتخب امام هورا می کشیدند، چریکها در تنهایی مطلق، در گوشه ای از زمین چمن دانشگاه تهران جمع شده بودند تا با سر دادن ، ایران را سراسر سیاهکل میکنیم ، سالگرد رستاخیز سیاهکل را گرامی بدارند و این گونه بی ارتباطی و بی ربطی خودشان را با ذات مردم ، نشان دهند."، توضیح داد که چگونه نويسندگان کتاب واقعيات تاریخی را تحریف نموده و استقبال وسیع توده ای از چریکهای فدائی در آن سالها را به تجمع عده ای در گوشه چمن دانشگاه تهران تبدیل کرده اند و تأکید کرد که خلاصه، این کتاب در هیچ زمینه ای نیست که چریکها را آماج حملات زهر آگین خود قرار نداده باشد و به واقع باید گفت و تاکید کرد که ما با یک حمله همه جانبه در گیر هستیم.
با ارائه پیش گفتاری کوتاه و مفید، رفیق سنجری مطرح کرد که کتاب دشمن را از زوایای بسیاری می شود بررسی و باز کرد که این نیاز به زمان بیشتری دارد و در وقت این برنامه بعلت کمی وقت نمی گنجد. در اینجا عمدتاً به موردی خواهد پرداخت که حجم بسیاری از کتاب را در بر گرفته و پایه و اساس یکی از تهمت ها به چریکها قرار دارد. او گفت که کتاب دشمن با استناد به دو نامه که ادعا می شود که بوسیله رفقای این تشکیلات نوشته شده اند ، هم به چریکها اتهام جاسوسی زده می شود و هم اتهام تصفیه مخالفین فکری !!! و مطرح ساخت که تلاش میکند تا در ادامه بحث بیهوده بودن این ادعا را نشان دهد. در ادامه معلوم شد که چطوری نامه های جعلی که بدست ساواک رژیم شاه ساخته شده ، اکنون و در این زمان به عنوان اسنادی جلوه داده می شوند که بر اساس آن می خواهند چهره پاک باخته ترین کمونیستهای ایران را مخدوش سازند. رفیق سنجری به تفصیل با بازگویی وقایع و رخدادهای دوران دهه پنجاه و با استناد به موارد عینی، مسائل را باز شکافی کرده و با مطرح کردن فاکت های کاملأ مادی، از پوچ بودن و اتهام زدن نویسنده گان کتاب ، پرده بر داشت. او با تاکید بر عملکرد بنیانگذاران سازمان و تعریف شرایط دهشتناک زیر بازجوئی و نامه سازی ساواک ، نشان داد که چگونه نویسنده گان کتاب دشمن، تلاش می کنند ساواک را از این همه جنایت تبرئه کرده و با استفاده از سندهای بدون امضاء و دروغ ساواک ، چریکهای فدائی را مورد اتهام قرار دهند.
در بخش دوم از برنامه به افرادی که برای ارائه بحث نوبت گرفته بودند، به هر کدام ده دقیقه فرصت صحبت داده شد تا سئوال یا بحث خود در این رابطه را طرح نمايند. یکی از ویدئو کلیپ هائی که در این قسمت از جلسه پالتاکی نشان داد شد، قسمتی از ویدئو کلیب "صمد در قلب من است!" بود که با گرامی داشت یاد رفیق گرانقدر علی رضا نابدل پخش گردید.
در بخش پایانی جلسه شش ساعته ، رفیق فریبرز سنجری با تشکر و قدردانی از حوصله و حضور طولانی حضار در اطاق ، در رابطه با خواست مسئول جلسه مبنی بر جمع بندی و پیام ، اظهار داشت من فکر می کنم که این داستان تازه شروع شده و بحثی است که باید زوایای مختلف آن مورد بحث قرار بگیرد و به همين دليل هم الان زمان جمعبندی نيست. او تأکید کرد که این کتاب همان طور که گفتم واقعأ مشتی لجن است که به چهره آفتاب و حقیقت پرتاب شده است و ما در این فرصت کوتاه توانستیم زوایای خیلی کوچکی از آن را مورد بحث قرار دهیم.
بنابراين، رفيق سخنران به جای جمعبندی با اشاره به نامه رفيق مادر شايگان گفت: "من فکر می کنم بهترین پیام برای شما ، همان حرفهای رفیق مادر ، مادر همه رفقای فدائی ، مادر همه مبارزین باشد که به شما گفت: تا من زنده ام و می توانم شهادت بدهم ، هرگز نمی گذارم و اجازه نمی دهم خون فرزندان چریک فدائیم ، از جمله خون رفقا ارژنگ و ناصر در دست شما دشمنان مردم ، وسیله ای برای فریب ستم دیده گان و سیاه کردن روزگار آنان تبدیل شود ، یرای فرزندان من اشک تمساح نریزید ، شما همان کسانی هستید که کودکان معصوم و جگر گوشه های خانواده ها را با دادن کلید بهشت به دستشان فریفته و جان عزیزشان را با فرستادن آنها به میادین مین می گرفتید . بنظرمن مادر شایگان،این رفیق عزیز بهترین پیام ممکن را به دشمن داده است" و سپس خطاب به مزدوران وزارت اطلاعات گفت: شما ها بدنام تر و رسوا تر از آن هستید که بتوانید با چنین تشبثاتی در عشق مردم به انقلابیون ، در عشق مردم به مبارزین ، در عشق مردم به فدائیان، کوچکترین خللی ایجاد بکنید .
دهه پنجاه یکی از پر شور ترین ، یکی از زیباترین مبارزات مردم ما بوده و دستاوردهای بزرگی داشته که غیر قابل انکار است و شما هایی که هزاران تن از جوانان این مملکت را در میدانهای جنگ به کشتن دادید ، شما هایی که میلیون ها جوان این مملکت را به مواد مخدر آلوده کردید ، شما هایی که نیمی از جمعیت این کشور را اسیر حجاب اجباری اسلامی تان کردید و زنان را در زیر چادر از حق آزادی پوشش شان محروم کرديد ، شما نمیتوانید دم از آزادی و دموکراسی بزنید و تازه مزخرف تر از آن ، صحبت از این بکنید که چریکهای فدائی خلق نسلی را به باد دادند. شما خودتان بر باد دهنده همه نسلهای این مملکت در این سی سال بودید و جنایاتتان را به هیچ وجه ، هیچ ایرانی شرافتمندی نه فراموش می کند و نه فراموش خواهد کرد و نه در آینده فراموش خواهد شد. پاسخ واقعی مردم ما به شما ، همان پاسخی است که جوانان ما ، مردم ما در کوچه و خیابان هر روز به شما میدهند و شما را مجبور کردند که برای نشان دادن قدرت خودتان ، جوانان را آفتابه به گردن در خیابانها گردانده و شلاق بزنید .پاسخ جوانان ما به شما جنايتکاران چنين است:"ما زن و مرد جنگيم ،به جنگ تا بجنگيم".
و پایان بخش جلسه « سرود همبستگی جهانی کارگران » بود.
به اين ترتيب یکبار دیگر طشت رسوایی سربازان گمنام امام زمان ، جیره خواران و مزدوران رژیم اسلامی به صدا در آمد ، آنچنان صدایی که داروغه های شب زنده دار و عربده کش ، از خواب مستانه پیروزی با حالتی آشفته و زار، پریدند و صورتکان خود را به ویروس های مزین به سیاهی و شمشیر های برهنه و عریان ، در آوردند ، و چه مأیوسانه خود را به در و دیوار کوباندند!!!
اما لاله های سرخ به رویش ذاتی خود ، رو به تکامل و سر افرازانه به ادامه راه و به آینده ای نوین لبخند شادی زدند.
20/11/2008
زیر نویس ها :
* : البته برخورد های دیگری هم بود که کتاب دشمن را محکوم کرده ولی شرمگینانه از اشتباهاتی !!! سخن به ميان آوردند!
**: از این طیف مشخصأ می توان به فرخ نگهدار (در باره کتاب « چریک های فدایی خلق» مهر ماه 1387 لندن)
جلال توکلیان (دانه و جوانه ، فدائیان خلق: از آرمانخواهی تا پول پوتیسم)
بیانیه مشترک دو سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و فدائیان خلق ایران (اکثریت) پیرامون کتاب " چریک های فدایی خلق"
نصیر تبریزی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر