تاملی بر کتاب اخیر دشمن و راز مرگ صمد...؟ (به مناسبت انتشار چاپ دوم کتاب "راز مرگ صمد..!؟)

همزمانی انتشار چاپ دوم "راز" مرگ صمد...!؟" (چگونه ارتجاع مرگ مشکوک صمد را دستاویز حمله به یاران او قرار داده است) از رفیق اشرف دهقانی با انتشار کتابی که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی (واواک) تحت عنوان "چریکهای فدایی خلق از نخستین کنش‌ها تا بهمن ١٣٥٧" بر علیه نیروهای مبارز جامعه و درجهت تثبیت شرایط زندگی دهشتناک توده‌های رنجدیده ایران که در زیر فقر و بدبختی و اختناق و دیکتاتوری دست و پا می‌زنند، نوشته است، فرصتی را فراهم آورد تا با تاملی کوتاه بر مضامین این دو کتاب، رابطه آن دو را بشکافیم.

اگر بخواهیم مضمون اصلی کتاب پلیسی-امنیتی که اخیرا وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در حمله به انقلابیون فدایی در دهه ٥٠ منتشر کرده است را مختصرا بیان کنیم، این کتاب مبین یورشی وسیع به باورهای مبارزاتی و ارزش‌های کمونیستی مورد تاکید انقلابیون فدایی در دهه ٥٠ از یکطرف و تلاشی مذبوحانه برای سیاه و کدر کردن چهره‌های تابناک صدیق‌ترین کمونیستهای ایران از طرف دیگر می‌باشد و این در شرایطی‌ست که همه می‌دانندکه صداقت و یکسانی گفتار و کردار کمونیستهای فدائی به گونه‌ای بود که آنان حتی از جان شیرین خود نیز برای تحقق آرمانهای والای انسانی‌شان گذشتند. اما، هدف واقعی یورش گسترده و تلاش ضدانقلابی اخیر دشمن در این کتاب، فراتر از آن است که صرفا به دهه ٥٠ مربوط شود. این کتاب در تداوم حمله‌ای صورت گرفته است که مدتهاست از سوی طبقه استثمارگر حاکم و مرتجعین و قلم‌به‌دستان آن به‌منظور به‌راه انداختن یک جنگ روانی و سیاسی ایدئولوژیک برعلیه جوانان و نیروهای مبارز جامعه ما در شرایط کنونی سازمان یافته است. بنابراین باید روی آن تاکيد شود که انتشار کتاب اخیر دشمن، در مقطعی حساس از پروسه هجوم سیاسی–ایدئولوژیکی‌ای صورت می‌گیرد که از مدتها پیش از سوی نیروهای ضدانقلابی (چه از طرف خود ماموران قلم‌به‌مزد وزارت اطلاعات و چه از طرف سازشکارانی که در بساط دشمن نقش‌آفرینی می کنند) بر علیه جنبش انقلابی و تمامی مبارزین جامعه ما آغاز شده است. اتفاقا با نگاهی به تاریخ این پروسه خواهیم دید که شروع روند مورد بحث به اولین دوره ریاست جمهوری رفسنجانی و به زمانی بر می‌گردد که نشریه آدینه با ریا کاری تمام در اجرای یک پروژه کثیف سیاسی–امنیتی و با ادعای فریبکارانه یافتن "حقایق" تاریخی، حمله قلمی‌ای را علیه صمد بهرنگی و یاران او سازمان داد.
بنابراین، می‌توان دید که صمد بهرنگی و یاران فدائی او بهروز دهقانی، کاظم سعادتی، علیرضا نابدل و امیرپرویز پویان از اولین مبارزین کمونیستی بودند که دشمنان مردم نیروی متمرکزی را برای تخریب شخصیت والای مبارزاتی و انسانی آنان به کار گرفتند. به عبارت دیگر، سوژه اولین تلاش ضدانقلابی وزارت دار و شکنجه جمهوری اسلامی برای پیشبرد پروژه‌ای که با انتشار کتاب اخیر خود دنبال کرده است، صمد بهرنگی و نزدیکترین یاران او (که اسامیشان در بالاذکر شد) را تشکیل می‌داد.
درست بر مبنای چنین واقعیتی، قابل تاکید است که کتاب "راز مرگ صمد....!؟" در افشای آن اولین پروژه پلیسی-امنیتی وزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی به تحریر درآمد و از این افتخار برخوردار است که توانست در شناساندن چگونگی عملکرد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی جهت اجرای سیاست "باورشکنی" (و یا در واقع جایگزین کردن باورهای غیرانسانی و ارتجاعی به جای باور نیروهای انقلابی و ارزشهای مبارزاتی آنان) و باز کردن مشت صحنه‌گردانان آن سیاست، نقش بارزی ایفا نماید.
درست است که در کتاب "راز" مرگ صمد...؟" مشکوک بودن مرگ صمد بهرنگی، این نویسنده متعهد، معلم انقلابی توده‌ها و یار همیشگی زحمتکشان مورد تاکید قرار گرفته است، ولی این واقعیت موضوع اصلی کتاب را تشکیل نمی‌دهد. همچنین در این کتاب بحث صرفا با کسانی نبوده و نیست که برای تبرئه ساواک از انبوه جنایاتی که بر علیه کارگران و خلقهای تحت ستم مرتکب شده به هر دروغ ننگینی متوسل می‌شوند. همانطور که اشاره شد هسته اصلی این کتاب افشای یکی از توطئه‌های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بر علیه مردم مبارز ایران و برملا ساختن سیاست "باور شکنی" آن می‌باشد. رفیق اشرف دهقانی در این کتاب هدف فوق را با توضیح و تشریح رویدادهای کاملا عینی که در جریان مرگ مشکوک صمد بهرنگی پیش آمد و با ارائه استدلالات و اسناد متعدد به طور هر چه زنده و واقعی با خوانندگان در میان گذارده است.
چاپ دوم کتاب "راز" مرگ صمد...؟" با اسناد و مدارک جدید و با توضیحات بازهم مستدل و مستند همراه است که در بخشی تحت عنوان "افزوده‌ها" آورده شده است. مطمئنا مطالعه این کتاب در شرایط يورش گسترده سیاسی- ایدئولوژیک جمهوری اسلامی به نیروهای مبارز ایران به درک هرچه بیشتر کارکردها و چگونگی سیاست‌های رذالت بار و فریبکارانه دشمن کمک خواهد کرد. برای یاد آوری و در جهت کسب هر چه بیشتر شناخت از سیاست های پلیسی امنیتی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و آگاهی از جوانب سوژه توطئه‌گرانه ای که در سال ١٣٧٠ از طریق نشریه آدینه در رابطه با مرگ صمد بهرنگی به پیش برده شد، باید دید که به راستی "راز" مرگ صمد در چیست؟ در پاسخ به این موضوع بی‌مناسبت نیست که قسمتی از مقاله ای که تحت همین عنوان توسط نگارنده این سطور نگاشته شده و در شهریور ١٣٨٣ در پیام فدائی ویژه صمد بهرنگی چاپ شده است را در ادامه درج کنم. در خاتمه آن نوشته آمده است:
واقعیت این است که در جنجال اخیر، این صرف اثبات چگونگی مرگ صمد نیست که برای هواداران اندیشه‌ها و شخصیت این نویسنده مبارز برجسته گشته است (اگر چه در اثبات مشکوک بودن مرگ او و دست داشتن ساواک در این مرگ به اندازه کافی ادله و اسناد واقعی وجود دارند.) صمد، نویسنده آگاه و مبارزی بود که خود با برخورداری از یک دید وسیع تاریخی تأکید می‌کرد: "مرگ من مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه تأثیری در زندگی دیگران داشته باشد". به همین اعتبار در واقع مساله اصلی برای هواداران و همفکران او - و برای مرتجعین - تأثیراتی‌ست که زندگی و مرگ و ایده‌های صمد - و یاران کمونیست‌اش - بر زندگی دیگران گذارده است و درست از همین زاویه است که صمد بهرنگی و یاران و رهروان او زیر لفافه چگونگی مرگ صمد آماج حملات مرتجعین و راست‌ها قرار گرفته‌اند. چرا که آثاری که او در تمام مدت زندگی تا مقطع مرگ خود به جای گذارد تأثیرات بیکرانی بر چگونگی زندگی و مرگ حداقل دو نسل از مردم ما و به ویژه جوانان گذارد. نوشته‌ها و اندیشه صمد چه در زمان زندگی و چه پس از مرگ‌اش نسلی از نوجوانان و جوانان مبارز و کمونیست در جامعه تحت سلطه ما را با خواست به دست گرفتن "مسلسل پشت شیشه" و با هدف آزادی از اسارت دشمن و برقراری عدالت اجتماعی پرورش داد. و امروز سی و شش سال پس از مرگ او اندیشه‌ها و تفکرات والای این نویسنده انقلابی و یار زحمتکشان و آرمان‌های او همچنان الگوی پرجاذبه نسل جوان و مبارز ما در پیکارشان برعلیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی است. صمد سمبل روشنفکر متعهدی است که برخلاف رسم جاری زمانه خویش، زندگی کوتاه و پربارش را مصروف نشخوار کردن حرف‌های میان‌تهی روشنفکرانه نکرد و در مقابل یک جامعه تحت‌ستم اما تشنه آگاهی، "راه" نشان داد. آثار او به سرعت به الگوی بچه‌های "دانا" و سمبل جوانان انقلابی و پرچم شور و شورش آنان بدل شد. و همین واقعیت است که همواره چون تیری بر قلب سیاه استثمارگران و تاریک‌اندیشان و دشمنان رنگارنگ خلق نشسته است و در جریان حکومت سیاه دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی آنها را واداشته تا برای بازداشتن این روند، برای ستاندن "خنجرهایی" که در شرایط سلطه دیکتاتوری هر روز توسط "ماهی‌های سیاه کوچولوی دانا" برعلیه "مرغان ماهی‌خوار" سیه‌دل یعنی ستمگران حاکم از پستوها برداشته می‌شوند، تلاش کنند و علاوه بر سرکوب عریان با ترفندهای گوناگون به کوبیدن شخصیت و اندیشه‌های صمد و اعتقادات کمونیستی او و یارانش بپردازند. تمامی سازشکاران و قلم‌به‌دستان نان‌آلوده‌خور و آستانبوس قدرتی که در جنجال اخیر، آگاهانه و ناآگاهانه به بازی در بساطی پرداخته‌اند که دشمنان مردم ما زیر عنوان چگونگی مرگ صمد به راه انداخته‌اند وظیفه دارند تا برای باورشکنی و کمونیسم‌ستیزی، صمد و یارانش را مشتی دروغگو جلوه دهند که نباید به آنها اعتماد کرد و مهم‌تر از آن نباید راه آنان را مورد تقلید و پیروی قرار داد. درست به همین خاطر است که در کوران چنین کارزاری و در حالیکه صمدستیزان فریبکار حتی جرأت نمی‌کنند که وارد یک بحث جدی در مورد دروغپردازی‌های خود در مورد اثبات چگونگی مرگ صمد بهرنگی شوند، "عوضی‌زاده‌های سیاسی"ای را زیر نام "جوانان" به صحنه می‌فرستند و از قول آنها "فحش‌های" چارواداری نثار صمد و همفکران او می‌کنند. امری که قبل از هر چیز، حقارت و زبونی دشمنان صمد و بی‌بضاعتی وحشتناک سیاسی آنان را به نمایش می‌گذارد. از سوی دیگر به رغم آنکه تمامی نوشته‌ها، دروغ‌ها و ادعاهای آنان در اثبات "مرگ طبیعی" صمد، حداقل در چند سال اخیر در کتاب "برادرم صمد بهرنگی" نوشته اسد بهرنگی و سپس به نحو جامعی در کتاب "راز" مرگ صمد...!؟ نوشته اشرف دهقانی جواب گرفته، این گونه "پژوهشگران" و "روزنامه‌نگاران" با توطئه سکوت و تخطئه، نشان داده‌اند که حتی جرأت وارد شدن به میدان یک بحث آزاد و سالم در مورد مدارک مندرج در این دو کتاب - که حاصل و جمع‌بندی دهها سند و خاطره دست اول است - را هم ندارند. امری که به سادگی بیانگر ماهیت ادعاهای آنان و آبشخور سیاسی‌ای است که سر در آن دارند.
در کارزار اخیر که توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برای ترور شخصیت صمد و یارانش و از این طریق، کمونیست ستیزی در جامعه ما به راه افتاده، نکته مهم و تأسف‌انگیز دیگری وجود دارد و آن هم مُهر سکوت خائفانه‌ای‌ست که نیروها و جریانات مدعی "چپ" و "انقلابی" در مقابل این تعرض ایدئولوژیکی دشمن بر لب زده‌اند. این مدعیان که خود را "چپ"، "رادیکال" و "رهرو" آرمان‌های صمد و هم مسلک او می‌نامند، جریاناتی که در روزهای "آفتابی" با نسبت دادن صمد به خود، در واقع محبت و احترام عمیق توده‌ها نسبت به این آموزگار انقلابی را به حساب خود و سازمان‌هایشان واریز می‌کردند، امروز و در روزهای "ابری"، در شرایطی که مرتجعین و جاده‌صاف‌کن‌هایشان زیر نام چگونگی مرگ صمد، یک هجوم تبلیغاتی مسموم را بر علیه جنبش انقلابی مردم و تمامی چپ‌ها و کمونیست‌ها سازمان داده‌اند، میدان را برای ترکتازی آنها خالی کرده و در واقع جبهه به زمین سائیده‌اند. بسیاری از این افراد و جریانات، با پُز "چپ"شان هیچگاه فراموش نمی‌کنند که حتما و در هر مورد، در دفاع از "حق دمکراتیک" هر "لیبرال" راست و حتی مرتجعینی امثال منتظری‌ها اعلامیه بدهند. اما در شرایطی که وظیفه انقلابی هر نیروی مبارز و به ویژه داعیه‌دار چپ و رادیکال - به رغم هر اختلاف قابل‌درکی هم که با صمد و برخی از اندیشه‌های او دارند - افشای توطئه کثیف حکومت و راست‌های نفرت انگیزیست که زیر نام چگونگی مرگ صمد به ایجاد موج جدیدی از آرمان ستیزی و باورشکنی در جامعه ما پرداخته‌اند، این نیروها چشمان خود را بسته‌اند و از ترس اینکه مبادا با ورود به این بحث در شرایط نامساعد فعلی "داغ" دفاع از "کمونیسم" بر پیشانی آنها حک شود و مارک "رادیکالیسم"، "افراطی‌گری" و "خشونت‌طلبی" بخورند، می‌کوشند تا از این "غائله" اجتناب کنند و با عافیت‌طلبی، در حقیقت از آتش خشم ضدانقلابی مرتجعین و راست‌ها تبری جویند. در حالیکه برعکس، یکی از معیارهای "انقلابی" و "چپ" بودن یک نیرو، مقابله بی‌امان با تعرض ایدئولوژیکی دشمن به ایده‌ها و مواضع کمونیستی و در این زمینه مقابله با تعرض ایدئولوژیکی کثیفی است که جمهوری اسلامی با کمک معرکه‌گیران رنگارنگ‌اش به بهانه چگونگی مرگ صمد، برعلیه تمامی کمونیست‌ها، برعلیه سمبل‌ها، چهره‌ها و پرچم‌های آنان و به این اعتبار بر علیه خود این نیروهای عافیت‌طلب سازمان داده است.
در کارزار مربوط به پرونده مرگ صمد، ارتجاع می‌کوشد تا با استفاده از شیوه‌های نامقدس (دروغپردازی، جعل اسناد، ترور شخصیت و فریبکاری) توسط افراد نابکار و نامقدس (از متهمین همکاری با ساواک جمهوری اسلامی گرفته تا اکثریتی‌های سابق و راست‌های دو آتشه) به اهداف نامقدس خود (یعنی کمونیسم ستیزی و باورشکنی) دست یابد. ارتجاع با کمک تمامی ریزه‌خواران خویش مرگ مشکوک صمد را با دروغپردازی و پرونده‌سازی به دستاویزی برای حمله به کمونیست‌ها و یاران او و راه او قرار داده است. این "راز" ساده ولی مهم نهفته در چگونگی مرگ صمد بهرنگی است.
ضمن آنکه به نوبه خود قویا مطالعه کتاب "راز" مرگ صمد...؟" (چگونه ارتجاع مرگ مشکوک صمد را دستاویز حمله به یاران او قرار داده است) را به تمام مبارزین توصیه می‌کنم، لیست اسناد و مدارک و مطالبی که در چاپ دوم این کتاب به آن افزوده شده است را در اینجا یادآور می شوم:

١- افشای بعضی قصه‌سازی‌های افسر همراه صمد در آراز (حمزه فراهتی)
٢- سندی به‌جامانده از شهریور ١٣٤٧ در ارتباط با جستجوی جسد صمد بهرنگی در آب‌های رودخانه آراز.
٣- به جستجوی جسد صمد بهرنگی در آراز
٤- متن کامل آگهی روزنامه کیهان شهریورماه ١٣٥٩ (پرونده مرگ صمد بهرنگی به جریان می‌افتد).
٥- متن کامل اظهارات مادر صمد بهرنگی، درج شده در نشریه دریچه گفتگو شماره دو
٦- متن کامل "قصه راز کشنده ارس" با امضای "حمزه فلاحتی"، درج شده در آدینه شماره ٦٧ سال ١٣٧٠.
٧- چرا "آدینه"، نامه‌‌های اعتراضی را چاپ نکرد؟
٨- توضیحاتی در باره اتهاماتی که به جلال آل احمد وارد می‌کنند!
٩- مدارکی در رابطه با درگیری صمد بهرنگی با "کمیته ملی پیکار جهانی با بی‌سوادی" در مورد کتاب "الفباء

این اثر ارزشمند را می توانید از طریق آدرس پستی زیر تهیه کنید:

BM Box 5051
London WC1 3XX
England
ipfg@hotmail.com
نوشته: ع. شفق
e.shafagh@yahoo.com

هیچ نظری موجود نیست: