قاسم تبریزی |
قاسم تبریزی، سرپرست کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی وابسته به کتابخانه مجلس، در یاداشتی که برای سایت کتابخانه مجلس ارسال داشته نقد و نظرات خود را دربارهی جلد دوم کتاب چریکهای فدایی خلق، نوشته است. آنچه در پی میآید نظر یک پژوهشگر پاسدار وابسته به نظام است و به هیچ روی مورد تائید نیست و صرفاً در جهت جمعآوری اسناد برای پژوهش در اینجا آورده شده است. «ساز آگاه» آمادگی دارد نظرات تمام پژوهشگران و نویسندگان را در این زمینه ـ چنانکه تاکنون بهدور از هرگونه جناحبندی و سویهگیری داشته ـ بازتاب دهد. اما نکتهی جالب توجه در یادداشت آقای تبریزی این است که وی نویسندهی کتاب را «محقق و پژوهشگر ژرف اندیش نادر محمودی» معرفی میکند. سازآگاه پیشتر نیز با پیگیری این نام و عدم یافتن نشانی از تحقیق و یا پژوهشهای ژرف! آقای نادری، گفته بود که این قطعاً یک نام مستعار است. نام مستعار ـ احتمالاً یک تواب از اعضای سازمان ـ که هنوز آنقدر از عظمت عنوان چریکها در واهمه است که میترسد هویت خود را آشکار سازد. از همینروست که برادر پاسدارش قاسم تبریزی در تعریف و تمجید از وی نامش را به شیوهی مرسوم وزارت اطلاعات ـ احتمالاً ناخودآگاه ـ پس و پیش مینویسد.
متن یادداشت سرپرست کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی را در ادامهی مطلب بخوانید.
سازمان چریک های فدائی خلق در دهه 1340 تأسیس و با هدف مبارزه مسلحانه حرکت خود را آغاز نمود.
محقق و پژوهشگر ژرف اندیش نادر محمودی براساس اسناد «ساواک» و اسناد «درون گروهی» «نشریات تئوریک و سیاسی» این سازمان جلد اول را در 1388 منتشرکرد که با استقبال کم نظیری مواجه شد. این اثر از سوی برخی از اعضای سازمان در اروپا و امریکا نقد، رد، تخطئه شد و بعضا برخی که دارای انصاف و صداق انقلابی بودند، بخش عمده کتاب را پذیرفته یا نقدهای حاشیه ای بر آن داشتند. اما آن چه مهم بود، باقی مانده تشکیلات و یا اعضای سازمان را وادار به اعتراف و بیان حقایق و واقعیات پشت پرده نمود که حتی ایشان را به تشکیل نشستی برای بررسی و تحلیل عملکرد این سازمان واداشت. در مقابل این اثر از سوی محققان و پژوهشگران آشنا به تاریخ معاصر خاصه، جریان چپ، مورد تمجید و تقدیر قرار گرفت.
ضرورت تدوین مجلدات بعدی «دوم» و «سوم» و... هم حس می شد، و اینک جلد دوم در برگیرنده عملکرد سازمان مزبور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خصوصا اواخر دهه شصت بصورت تفصیلی و دهه هفتاد به اشاره پیش روی ماست.
آنچه مهم است در این مجلد محقق محترم با رجوع به اسناد «انقلاب اسلامی» و «اسناد اطلاعاتی امنیتی» خصوصا سال های 1358 1364 توانسته به بسیاری از مسائل بپردازد. جنگ گنبد [1]، گروه اشرف دهقانی [2] انشعاب حرمتی پور [3] شاخه هرمزگان [4]، جنگ کردستان [5] درگیری هائی که فدائیان در کردستان، نقده، پاوه و... بوجود آورده، و نه تنها امنیت منطقه را به خطر انداختند، که زمینه ساز قتل عام بسیاری از «اعضای جهاد سازندگی» و «نیروهای انقلابی» و برادران و خواهران کردستان شدند که حاضر به تحمل دیکتاتوری پرولتاریای حضرات رفقا نبودند.
بر اساس مندجات این کتاب سازمان با سه بحران در دوران مواجه بود:
نخست حرکت اشرف دهقانی که «مبارزه حنفی را پیش درآمد مبارزه سیاسی و سپس مبارزه مسلحانه [6] می دانست، اختلافات نظری که منشعبین به اشرف دهقانی و گروه او داشتند [7] اما در کردستان، سال 1358 قدرت نمایی حزب دمکرات در برابر حاکمیت انقلاب اسلامی، اگرچه پس از سقوط رژیم پهلوی، عبدالرحمن قاسملو دبیرکل حزب دستور می دهد به کلانتری ها، قرارگاه ها جمله برده و اسلحه های موجود را غارت کنند و برای غارت پادگان مهاباد وارد عمل شوند [8]. در خاطرات غنی بلوریان از یاران پیشین قاسملو طرح تصرف پادگان مشروحا بیان شده است. اما حضور چریک های فدایی خلق در کردستان، آن هم در کنار جریانات ضد انقلاب، حوادث سنندج. فعالیت «کومله» و پدید آوردن جنگ تمام عیار [9] از تهران هیأت اعزامی به ریاست آیت الله سید محمود طالقانی آیت الله سید محمد حسینی نسب و برخی دولتمردان برای حفظ تمامیت ارضی، رسیدگی به اوضاع منطقه... در حالی که قرار بود از مردم کرد و معتمدین در جلسه حاضر شوند. صدیق کمانگر به جلسه می آید و می گوید: من از جانب شورای شهر آمده ام!
آیت الله طالقانی گفت: صدای شما خیلی به گوشم آشناست، شما کی هستید؟
گمانگر گفت: من از جانب شورای شهر آمده آم! طالقانی گفت: شورای شهر منتخب مردم است؟
گمانگر گفت: خیر کومله و چریک های فدائی خلق آن را تشکیل داده اند.
آیت الله طالقانی گفت: ما شما را نماینده مردم نمی شناسیم. آن گاه نواری را روی ضبط صوت گذاشت صدای کمانگر از نوار برخاست که مردم را به جانب پادگان فرا می خواند.
آیت الله طالقانی برسید: این صدای شماست؟
کمانگر گفت: بله صدای من است.
آیت الله طالقانی با عصبانیت گفت: شما با اجازه کی مردم را تحریک کرده و جنگ به راه انداخته اید؟ فتنه طلبی و جنگ افروزی شواری موقت موجب گردید که آیت الله طالقانی در اجتماع مردم سنندج چنین اظهار دارد: هیأتی از سوی گروه های مختلف به عنوان شورای موقت انتخاب و این هیأت یک هفته مهلت دارد تا مقدمات اخذ آرای عمومی مردم در جهت گزینش نمایندگان شورای شهر را فراهم کند.
بی اعتمادی آیت الله طالقانی به شورای موقت به تشکیل کمیته ای برای اداره شهر و برگزاری انتخابات منتهی گردید.
آیت الله طالقانی با تدبیر خاص خود مقدمات انتخابات شورای شهر سنندج را فراهم نمود و انتخابات با شرکت 66 داوطلب برگزار شد. اما نتایج آرا بر خلاف ادعای چریک ها بود. زیرا نتیجه انتخابات به نفع مؤتلفان اسلامی بود و آنان توانسته بودند 8 نماینده در شورای شهر داشته باشند. [10]
از آن پس حزب دموکرات، کومله، چریک ها شروع به فتنه انگیزی نمودند. درگیری های نقده، توطئه چریک ها علیه جهادسازندگی ارتش جمهوری اسلامی، پاسداران انقلاب اسلامی هرروز ابعاد جدیدی می گرفت حتی در سال 1361 آن ها اقدام به عملیات تروریستی نمودند. خصوصا با شروع جنگ تحمیلی، هم ارز بودن کردستان با عراق میدان مناسبی برای سازمان چریک ها بود!
اما روند کشتار مردم، و ترور نیروهای انقلاب، سازمان را از درون دچار بحران نمود. اقلیت در مسئله جنگ ایران و عراق، گرایش اقلیت به براندازی و نهایت بن بست جنگ در ایران [11] داشتند. در جریان سی خرداد 1360 و حرکت سازمان منافقین در فاز نظامی، همراهی و هماهنگی ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهوری وقت ایران که خود را در مسیر براندازی نظام قرار داده بود کمک بزرگی به ایشان بود. این اقلیت توصیه می کند که همه سازمان های انقلابی باید قطبی انقلابی تشکیل داده و از این طریق بر دمکرات های انقلابی نظیر سازمان مجاهدین خلق تأثیر بگذارد و آن ها را از بنی صدر جدا سازند. [12] با آغاز ترورهای سازمان بمب گذاری ها و در فاز نظامی فعال شدن، اختلاف میان اقلیت و سازمان مجاهدین گسترش می یابد. در بیانیه ها مقالات روزنامه ارکان دو تشکیلات نوعی جنگ روانی و درگیری بین جناح های درون اقلیت نیز باعث تضعیف سازمان می شود [13]. جلسات هم نه تنها باعث وحدت نمی شود که درگیری و بحران را گسترش می دهد، و تشکیلات در یک بلاتکلیفی و اختلال در شاخه ها به نقدهای درون گروهی می انجامد. [14]
پدیده «اکثریت» یا «سازمان فدائیان خلق اکثریت از پیدایی تا پناهندگی به رویا» فصل دوم کتاب را دربرمی گیرد [15].
اگرچه بررسی این تشکیلات خود کتاب مستقلی می طلبید، اما محقق محترم در حقیقت در این جلد به مکتب پرداخته. نزدیک شدن رأس تشکیلات به حزب توده، واکنش جناح چپ اکثریت [16] خروج از ایران، پس از روشن شدن توطئه حزب توده، نشست اکثریت در مسکو. افتادن به تور کا.گ.ب. که منجر به ان شد که سرنوشتی چون حزب توده پیدا کردند [17] و سازمان تا آن جا پیش رفت که برای مأموریت راهی ترکیه، افغانستان ... و شد. امنیت سازمان حتی علیه گروه های اسلام گرا در تاشکند نیز با کا.گ.ب. همکاری می کرد [18] نکته دیگر که ذلت تشکیلات و اعضای آن را می رساند. کا.گ.ب که می دانست همبستگی های ایدئولوژیک به تنهایی قادر نیست اعضای سازمان را به همکاری ترغیب سازد از شیوه های تطمیع و تمدید و به خصوص ارضای مالی و جنسی برای خبرگزاری و جاسوسی استفاده می کرد. [19] اتحاد با سلطنت طلبان بحث آخرین کتاب است.
بدون تردید کمبودهای کتاب را هم نباید نادیده گرفت. شاید با ارائه آمار عملیات تروریستی، بمب گذاری، اغتشاش، جنایت... در سال های 1357 (یک روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی 22/11/57) تا سال 1368 که از طریق عراق در کردستان عملیات دانشتند. هزاران افراد فعال ایثارگر انقلاب اسلامی در گنبد، سیستان بلوچستان، کردستان، خوزستان... توسط چریک های فدائی یا با همکاری آنها. ضربانی که بین سال های 1358 1360 در اغتشاش در سراسر مملکت و صدها خبر، گزارش که مسلما در سازمان اسناد انقلاب اسلامی (1358 1368) در دسترس می باشد باید انتشار یابد.
امید است محقق ژرف اندیش کتاب حاضر جلد سوم را طراحی و آغاز کند و با همین روشی که در پیش گرفته به بررسی و تحلیل احزاب چپ، و راست، و... همت گمارد. مسلما در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی هم وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، داستان انقلاب اسلامی را باید به روایت اسناد خود منتشر نمایند، تا محققان هم بتوانند از طریق مؤسسات تاریخ نگاری معاصر از منابع دست اول برخوردار شوند.
گزارش از قاسم تبریزی: کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی
[1] . بحران تئوریک و ایده ئولوژی.
[2]. بحران انشعاب مکرر از درون.
[3]. بحران ریزش اعضاؤ
[4] .
[5]. رجوع شود به صفحات 23 71.
[6]. ص 53.
[7]. ص 54.
[8]. ص 73.
[9]. صص 75-79.
[10]. ص 86_ 83.
[11] . 197-180.
[12] ص 13208، ص 223، 237.
[13]. ص 306.
[14] . ص 349.
[15]. س 349-511
[16] . ص 385 398.
[17] . ص 449-446.
[18]. 19 ص 466.
[19]. ص 499 – 505
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر